1. بی‌انگیزه‌تر و بی‌اعتماد به نفس‌تر از همیشه دارم جلو میرم. میدونید چیه؟ من هدف خاصی ندارم. یعنی رشته‌ی خاصی نمیخوام. رتبه‌ی خاصی میخواستم چرا، ولی الان اصلا به خودم باور ندارم و فکر نمیکنم که ذره‌ای به اون رتبه نزدیک باشم 

2. دلم میخواد با همین مشتم یکی بزنم تو دهن مشمئز و دندوناشو تو دهنش خرد کنم. واقعا نمیفهمم این آدم چرا اینقدر روان‌پریش و توهمی و آشغاله :/ واقعا درک نمیکنم چرا بیخیال نمیشه. دیروز یه چیزی شنیدم و اینقدر از دستش عصبانی شدم که اگر کلاس نبود و قاسمی نبود حتما پا میشدم یا با مشت یا جفت‌ پا میرفتم تو دهنش. دلم میخواد محو شه از جلو چشمام و دیگه نبینمش. 

3. دیروز دبیر دینی پارسالمون مدرسه بود و منم هر زنگ پیشش بودم :)) ببینید این بشر چقدر خوبه که من خودم دیروز دوبار بغلش کردم :) کلی دیروز خداروشکر کردم که همچین معلمی رو سر راهم قرار داده :) 

زنگ که خورد رفتیم با یاسمن پیشش و وقتی بعد ۵ دقیقه صحبتش با شاگرداش تموم شد همونجور که نشسته‌بود بغلش کردم و گفتم خانم اعصابم خورده :(  خانم به‌نظرتون با مشت بزنم تو دهنش یا جفت پا برم تو دهنش؟ واقعا مشمئز اعصابمو خرد کرده‌بود و شاید اگر تابستون بود گریه میکردم. بعد با یاسمن بهش گفتیم خانم واقعا نمیدونیم باهاش باید چیکار کنیم و یه کلیتی بهش گفتیم. دست منو گرفت که مثلا بگه کامان فرزندم آروم باش و وقتی دید چقدر دستام یخه یهو چشاش گرد شد گفت تو چرا اینقدر یخی؟ تهشم گفت شب بهم تکست بده صحبت کنیم. شب قبل اینکه من پیام بدم خودش پیام داد و پرسید بهترم؟ و من چشام قلب قلبی شده‌بود اصلا ^_^ بعد دیگه تقریبا یه ساعت و نیم باهم حرف زدیم. میگفت تو از دست خودت عصبانی‌ای. ما آدم‌ها از بخشی از وجود دیگران بیشتر عصبانی میشیم که خودمون ایجادش کردیم. واقعا راست میگفت. من و یاسمن خودمون با سکوتمون این آدم اینقدر پررو کردیم و الانم دیگه نمیتونیم چیزی بگیم. ازم میخواست که حرف بزنم با اون آدم ولی وقتی گفتم من نمیتونم برم به کسی بگم فلانی حرفت ناراحتم کرد گفت بیا برو. باورش نمیشد. نمیدونم چرا :/ ولی خا واقعا نمیتونم و حتی بتونمم با این آدم حرفی نمیزنم. نه لیاقتش رو داره که باهاش هم‌کلام شم و نه اونقدری آدم عاقل و بالغ و منطقی‌ایه که بشه باهاش صحبت کرد. فردا زنگ اول باز میخوام برم پیش دبیر دینیمون و باهاش صحبت کنم :) 

4. دبیر فیزیک پایه‌مون عوض شد و این دبیر جدیده خیلی گوگولیه. یه آقای قد بلند و تپل با کله‌ی کچل =))) بعد خیلی دبیر منطقی و خوبیه :)) واقعا حس میکنم درکمون میکنه :) (میتونستم بیشتر از دبیر فیزیک۳ که اونقدر براش ذوق کردم، ذوق کنم ولی خا میترسم ذوق کنم جلسه چهارم بخوره تو ذوقم :/ لیکن کمی صبر میکنیم و بعدا میایم ذوق در میکنیم :)) ) 

اینجا همه‌چی درهم و برهم و قاطی و پاتیه :دی

بابابزرگ فرشته بود، بود!

من چمیدونم چی بذارم عنوان -_-

تو ,واقعا ,  ,دبیر ,آدم ,باهاش ,این آدم ,تو دهنش ,با یاسمن ,باهاش صحبت ,با مشت

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اموزش تایپوگرافی متن در فتوشاپ جهان تام | Jahan Tam معرفی برترین اساتید گیتار اصفهان Shz|Sina وبلاگ تخصصی در زمینه نرم افزار و مطالب متفرقه فینگرفود زیبا و لذیذ در تهران میرزانوشت اخبار علوم پزشکی حمل و نقل ایرانی