همین روز شنبه بود که داشتیم با یاسمن و نگار راجع‌به مرگ عزیزامون حرف میزدیم. آخه عموی نورا روز قبل فوت کرده‌بود. داشتیم از تجربه‌هامون میگفتیم. گفتم: "من تجربه چندانی نداشتم و نمیدونم واقعا اگر یکی از عزیزانم بمیرن باید چیکار کنم. نزدیکترین کسی بهم که فوت کرده مادربزرگ مادرم بود که اونم سنی نداشتم اونقدر و بیشتر از مرگ اون آدم برای مادرم و عمه‌های مادرم و خاله‌م و اینا ناراحت بودم." گفتم: " مثلا الان اگر بابابزرگم (پدربزرگ مادرم) فوت کنن من بیشتر برای مامانم عمه‌هاش ناراحت میشم چون به شدت آدم‌های احساسی‌ای هستن و میدونم چقدر حالشون بد میشه." 

رفتار بابا مشکوک بود. گوشم تیز شد وقتی شنیدم که به مامانم گفت: "باباتون زنگ زدن از . میگن حال بابابزرگتون خوب نیست." (بابابزرگ هفته‌ی پیش وقتی شب بیدار شده‌بودن همون تو خونه یا شایدم تو حیاط، نمیدونم دقیق، خوردن زمین و پاشون شکسته‌بود.) دلم شور افتاد. همش یه صدایی تو دلم گفت میدونم. تموم شد. مطمئنم. ای وای. داییم زنگ زد به بابام. بابام همش با آره نه و اوهوم جواب داد. بازم صدا میگفت آره آنه. صدای داد مامان اومد. صدا رفت و یقین پیدا کردم. رفتم بیرون پیش مامان. حالش بد بود. گریه‌م دراومد. آب میریختم رو صورتش تا نفسش بالا بیاد. یکم بعدتر بابا صدام زد از تو اتاق بیام بیرون و سرمو گرفت تو بغلش تا گریه کنم.

داشتم مینوشتم که داداشم از دانشگاه اومد. گفتم بیاد تو اتاقم. گفتم کیفتو بذار زمین. گفتم: بابابزرگ فوت کردن." صدام از ته چاه در میومد. باورش نمیشد. رفت پیش مامانم گفت: "این چی میگه؟ من باور نمیکنم. دروغه دروغه." رفت تو اتاق و صدای گرومب گرومب کوبیدن چیزی تو دیوار اومد. هنوزم دارن دلداریش میدن. منو نبینید تنها غم و غصه‌م ناراحتی ایناست، برای اینا بابابزرگ یه فرشته بود. عزیزترینشون بود. 

ببخشید که پست اینقدر ناراحت‌کننده‌ست. من نه بلدم مثل مامانم گریه کنم و نه مثل داداشم بزنم تو در و دیوار و هوار بزنم تا خالی شم و نه صدام در میاد که حرف بزنم؛ باید مینوشتم تا ذهنم خالی شه تا بتونم برم سراغ کارام. 

اینجا همه‌چی درهم و برهم و قاطی و پاتیه :دی

بابابزرگ فرشته بود، بود!

من چمیدونم چی بذارم عنوان -_-

تو ,گفتم ,بابابزرگ ,فوت ,مادرم ,مامانم ,و نه ,گریه کنم ,مادرم و ,تو اتاق ,بود که

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود انیمیشن و کارتون سریال خارجی | دانلود سریال خارجی دوبله فارسی لعنتی ترین حوالی طراحی سایت در اصفهان amlak ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد یاس کبود قرارداد حفظ محرمانگی و عدم افشای اطلاعات فروشگاه اینترنتی فایل گردشگری